معنی فارسی polarily
B1پولاری به نحوه تنظیم و تحلیل در ارتباط با قطبش نور یا سیگنالها اشاره دارد.
In a manner pertaining to polarization.
- ADVERB
example
معنی(example):
تنظیمات بهصورت پولاری بهبود قابل توجهی در قابلیت دید آزمایش ایجاد میکند.
مثال:
Polarily adjusted settings can enhance the visibility of the experiment.
معنی(example):
دادهها بهصورت پولاری تحلیل شدند تا تداخل کاهش یابد.
مثال:
The data was analyzed polarily to reduce interference.
معنی فارسی کلمه polarily
:
پولاری به نحوه تنظیم و تحلیل در ارتباط با قطبش نور یا سیگنالها اشاره دارد.