معنی فارسی polariscopically
B1به روش یا پروسهای اشاره دارد که در آن تحلیل با نور پلاریزه انجام میشود.
In a manner that involves the use of polarized light for examination.
- ADVERB
example
معنی(example):
نمونه بهطور پلاریسکوپی بررسی شد تا نتایج دقیقی حاصل شود.
مثال:
The sample was examined polariscopically to ensure accurate results.
معنی(example):
زمانی که بهطور پلاریسکوپی مشاهده شود، نقصهای کریستال نمایان میشود.
مثال:
When viewed polariscopically, the defects in the crystal become apparent.
معنی فارسی کلمه polariscopically
:
به روش یا پروسهای اشاره دارد که در آن تحلیل با نور پلاریزه انجام میشود.