معنی فارسی polarographically

B1

به شیوه‌ای که به پلاروگرافی مربوط می‌شود، اشاره دارد و ممکن است در تجزیه و تحلیل‌های شیمیایی بکار رود.

In a manner relating to polarography or using polarographic methods.

example
معنی(example):

نمونه به‌طور پلاروگرافیکی آنالیز شد تا دقت تضمین شود.

مثال:

The sample was analyzed polarographically to ensure accuracy.

معنی(example):

داده‌ها در طی آزمایش به‌طور پلاروگرافیکی جمع‌آوری شدند.

مثال:

The data were collected polarographically during the experiment.

معنی فارسی کلمه polarographically

: معنی polarographically به فارسی

به شیوه‌ای که به پلاروگرافی مربوط می‌شود، اشاره دارد و ممکن است در تجزیه و تحلیل‌های شیمیایی بکار رود.