معنی فارسی polarward
B1به سمت نواحی قطبی یا شمالی اشاره دارد و معمولاً در مباحث جغرافیایی یا جوی استفاده میشود.
In a direction toward the pole, particularly in a geographical or environmental context.
- ADVERB
example
معنی(example):
کشتی به سمت قطب شمال برای کاوش در منطقه آرکتیک حرکت کرد.
مثال:
The ship set sail polarward to explore the Arctic.
معنی(example):
پرندگان معمولاً در فصل زمستان به سمت قطب شمال مهاجرت میکنند.
مثال:
Birds often migrate polarward during the winter season.
معنی فارسی کلمه polarward
:
به سمت نواحی قطبی یا شمالی اشاره دارد و معمولاً در مباحث جغرافیایی یا جوی استفاده میشود.