معنی فارسی poleaxe
B2تبر بزرگ و سنگینی که یک میله بلند دارد و برای جنگیدن استفاده می‌شود.
A large weapon with a long handle and a blade, used in warfare.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
An ax having both a blade and a hammer face; used to slaughter cattle.
معنی(noun):
A long-handled battle axe, being a combination of ax, hammer and pike.
verb
معنی(verb):
To fell someone with, or as if with, a poleaxe.
معنی(verb):
To astonish; to shock or surprise utterly.
example
معنی(example):
شوالیه در نبرد یک تبر میله‌ای به دست داشت.
مثال:
The knight wielded a poleaxe in battle.
معنی(example):
او نشان داد که چگونه از تبر میله‌ای برای دفاع از خود استفاده کند.
مثال:
He demonstrated how to use a poleaxe for self-defense.
معنی فارسی کلمه poleaxe
:
تبر بزرگ و سنگینی که یک میله بلند دارد و برای جنگیدن استفاده می‌شود.
