معنی فارسی polestar
B1پولستار، ستارهای که به عنوان نقطه مرجع برای جهتگیری در آسمان عمل میکند.
A guiding star, especially used for navigation.
- NOUN
example
معنی(example):
ستاره شمالی معمولاً به عنوان پولستار شناخته میشود.
مثال:
The North Star is often referred to as the polestar.
معنی(example):
ملوانان از پولستار برای ناوبری در شب استفاده میکردند.
مثال:
Sailors used the polestar to navigate at night.
معنی فارسی کلمه polestar
:
پولستار، ستارهای که به عنوان نقطه مرجع برای جهتگیری در آسمان عمل میکند.