معنی فارسی polevaulted

B2

عبور کردن از یک مانع با استفاده از چوب دار در ورزش پرش با چوب دار.

The act of jumping over a high bar using a pole, typically in the sport of pole vaulting.

example
معنی(example):

او به راحتی از نوار پرش با چوب دار عبور کرد.

مثال:

He polevaulted over the bar effortlessly.

معنی(example):

پس از تمرین، او با موفقیت به رکورد شخصی جدیدی در پرش با چوب دار رسید.

مثال:

After practicing, she successfully polevaulted to a new personal record.

معنی فارسی کلمه polevaulted

: معنی polevaulted به فارسی

عبور کردن از یک مانع با استفاده از چوب دار در ورزش پرش با چوب دار.