معنی فارسی policemanism
B2پلیسمداری، اصطلاحی به معنای روشی که در آن رفتار و تصمیمات شبیه به پلیس به کار برده میشود.
A philosophy or practice that embodies behaviors or attitudes associated with law enforcement.
- NOUN
example
معنی(example):
پلیسمداری اغلب به خاطر استبدادی بودن بیش از حد مورد انتقاد قرار میگیرد.
مثال:
Policemanism is often criticized for being overly authoritarian.
معنی(example):
مفهوم پلیسمداری میتواند از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت باشد.
مثال:
The concept of policemanism can vary from one culture to another.
معنی فارسی کلمه policemanism
:
پلیسمداری، اصطلاحی به معنای روشی که در آن رفتار و تصمیمات شبیه به پلیس به کار برده میشود.