معنی فارسی policial

B1

پلیس مربوط به نیروهای انتظامی و قانون‌گذار است.

Relating to the police or law enforcement.

example
معنی(example):

نیروهای پلیس سخت کار کردند تا ایمنی را تضمین کنند.

مثال:

The policial force worked hard to ensure safety.

معنی(example):

او در حال تحصیل است تا یک افسر پلیس شود.

مثال:

She is studying to become a policial officer.

معنی فارسی کلمه policial

: معنی policial به فارسی

پلیس مربوط به نیروهای انتظامی و قانون‌گذار است.