معنی فارسی poliomyelitic
B1پولیومیلتیک به شرایط و عوارض ناشی از بیماری poliomyelitis اشاره دارد.
Relating to or affected by poliomyelitis, a viral disease that can lead to paralysis.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عوارض پولیومیلتیک میتوانند تأثیرات طولانیمدتی بر تحرک داشته باشند.
مثال:
The poliomyelitic complications can have long-term effects on mobility.
معنی(example):
او به دلیل وضعیت پولیومیلتیک خود در دوران کودکی با چالشهایی مواجه شده بود.
مثال:
She faced challenges due to her poliomyelitic condition as a child.
معنی فارسی کلمه poliomyelitic
:
پولیومیلتیک به شرایط و عوارض ناشی از بیماری poliomyelitis اشاره دارد.