معنی فارسی polissoir

B1

پلیسور ابزاری است برای صیقل دادن و صاف کردن سطوح، معمولاً چوبی.

A tool used to polish surfaces, especially wood.

example
معنی(example):

او از یک پلیسور برای صیقل دادن سطح چوبی استفاده کرد.

مثال:

He used a polissoir to polish the wooden surface.

معنی(example):

پلیسور مبلمان را به طرز زیبایی درخشان کرد.

مثال:

The polissoir made the furniture shine beautifully.

معنی فارسی کلمه polissoir

: معنی polissoir به فارسی

پلیسور ابزاری است برای صیقل دادن و صاف کردن سطوح، معمولاً چوبی.