معنی فارسی political animal
B1موجود سیاسی، فردی که به شدت در فعالیتهای سیاسی درگیر است و با دقت به مسائل سیاسی توجه دارد.
A person who is very concerned with politics and enjoys political activities.
- noun
noun
معنی(noun):
A person driven by political motives
example
معنی(example):
او یک موجود سیاسی است و همیشه در مباحثات شرکت میکند.
مثال:
He is a political animal, always involved in debates.
معنی(example):
موجود سیاسی بودن به این معناست که شما در محیطهای سیاسی رشد میکنید.
مثال:
Being a political animal means you thrive in political environments.
معنی فارسی کلمه political animal
:
موجود سیاسی، فردی که به شدت در فعالیتهای سیاسی درگیر است و با دقت به مسائل سیاسی توجه دارد.