معنی فارسی politico

B2 /pəˈlɪtɪkəʊ/

سیاستمدار، به فردی اطلاق می‌شود که در کارهای سیاسی فعال و درگیر است.

A political figure or politician.

noun
معنی(noun):

A politician.

example
معنی(example):

سیاستمدار درباره اصلاحات جدید سخنرانی پرشوری کرد.

مثال:

The politico gave a passionate speech about the new reforms.

معنی(example):

بسیاری از سیاستمداران جمع می‌شوند تا درباره سیاست‌های آینده بحث کنند.

مثال:

Many politico gather to discuss future policies.

معنی فارسی کلمه politico

: معنی politico به فارسی

سیاستمدار، به فردی اطلاق می‌شود که در کارهای سیاسی فعال و درگیر است.