معنی فارسی polkadots

A2

نقطه‌های کوچک و بزرگ که به طور مرتب و متناوب بر روی پارچه یا سطح دیگری قرار دارند و معمولاً در طراحی لباس به کار می‌روند.

A pattern characterized by a series of dots that are usually of equal size and distributed evenly across a surface.

example
معنی(example):

او لباسی با نقطه‌های درخشان پوشید.

مثال:

She wore a dress with bright polkadots.

معنی(example):

نقطه‌های بزرگ اغلب در مد استفاده می‌شوند.

مثال:

Polkadots are often used in fashion.

معنی فارسی کلمه polkadots

: معنی polkadots به فارسی

نقطه‌های کوچک و بزرگ که به طور مرتب و متناوب بر روی پارچه یا سطح دیگری قرار دارند و معمولاً در طراحی لباس به کار می‌روند.