معنی فارسی pollened
B1شرایطی که در آن گرده به قسمتهای زنانه گیاه منتقل شده و سبب تولید مثلی میگردد.
Having received or been dusted with pollen, leading to fertilization.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گلها توسط زنبورهای بازدیدکننده گردهافشانی شدند.
مثال:
The flowers were pollened by the visiting bees.
معنی(example):
پس از گردهافشانی، گیاهان شروع به تولید دانه کردند.
مثال:
After being pollened, the plants started to produce seeds.
معنی فارسی کلمه pollened
:
شرایطی که در آن گرده به قسمتهای زنانه گیاه منتقل شده و سبب تولید مثلی میگردد.