معنی فارسی polt
B1پلیوت، نوعی ابزار یا وسیلهای که در مواقع ضروری استفاده میشود.
A type of tool or device used for emergencies.
- OTHER
example
معنی(example):
او یک پلیوت در کولهپشتیاش برای مواقع اضطراری دارد.
مثال:
He has a polt in his backpack for emergencies.
معنی(example):
پلیوت برای سفر پیادهروی آنها ضروری بود.
مثال:
The polt was essential for their hiking trip.
معنی فارسی کلمه polt
:
پلیوت، نوعی ابزار یا وسیلهای که در مواقع ضروری استفاده میشود.