معنی فارسی poltinnik
B1پولتینیک، فردی که در زمینه جمعآوری یا تجارت سکهها فعالیت میکند.
A person engaged in the collection or trading of coins.
- NOUN
example
معنی(example):
بسیاری از پولتینیکها در نمایشگاه سالانه سکه جمع میشوند.
مثال:
Many poltinniks gather at the annual coin fair.
معنی(example):
او برای بیش از یک دهه یک پولتینیک متعهد بوده است.
مثال:
She has been a dedicated poltinnik for over a decade.
معنی فارسی کلمه poltinnik
:
پولتینیک، فردی که در زمینه جمعآوری یا تجارت سکهها فعالیت میکند.