معنی فارسی polyandrious

B2

پلیندریک، مربوط به شیوه‌هایی که در آن یک زن با چند مرد همزمان رابطه دارد.

Pertaining to or characterized by polyandry.

example
معنی(example):

تحقیقات او شامل شیوه‌های پلیندریک فرهنگ تبتی بود.

مثال:

His research included the polyandrious practices of the Tibetan culture.

معنی(example):

آداب و رسوم پلیندریک ممکن است در مناطق مختلف به طور قابل توجهی متفاوت باشد.

مثال:

Polyandrious customs can vary significantly between different regions.

معنی فارسی کلمه polyandrious

: معنی polyandrious به فارسی

پلیندریک، مربوط به شیوه‌هایی که در آن یک زن با چند مرد همزمان رابطه دارد.