معنی فارسی polygamically
B1به صورت چندزنی، شیوهای که در آن یک فرد با چندین شریک همزمان زندگی میکند.
In a manner relating to or characteristic of polygamy.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور چندزنی با سه شریک زندگی میکند.
مثال:
He lives polygamically with three partners.
معنی(example):
آنها تصمیمات را به طور چندزنی در جامعه خود اتخاذ کردهاند.
مثال:
They have made decisions polygamically within their community.
معنی فارسی کلمه polygamically
:
به صورت چندزنی، شیوهای که در آن یک فرد با چندین شریک همزمان زندگی میکند.