معنی فارسی polygamous

B2 /pəˈlɪɡəməs/

چندهمسرانه، توصیف وضعیتی که در آن یک فرد به طور قانونی با چند نفر ازدواج کرده است.

Describing a relationship structure where one person is married to multiple spouses.

مکالمه با هوش مصنوعی آموزش زبان با فیلم

adjective

معنی(adjective):

Of, relating to, or practicing polygamy.

مثال:

That Mormon community no longer practises polygamous relationships.

معنی(adjective):

Exhibiting polygamy.

example

معنی(example):

سبک زندگی چندهمسرانه او در جامعه‌اش جنجالی بود.

مثال:

Her polygamous lifestyle was controversial in her community.

معنی(example):

برخی ادیان از ازدواج‌های چندهمسرانه حمایت می‌کنند.

مثال:

Some religions support polygamous marriages.

معنی فارسی کلمه polygamous

چندهمسرانه، توصیف وضعیتی که در آن یک فرد به طور قانونی با چند نفر ازدواج کرده است.