معنی فارسی polygraphically
B1به صورت پلیگرافیک، به نحوی که تکنیکهای پلیگرافی در نظر گرفته شوند.
In a manner related to polygraphy.
- ADVERB
example
معنی(example):
نتایج بهطور پلیگرافیک تحلیل شدند تا دقت تضمین شود.
مثال:
The results were analyzed polygraphically to ensure accuracy.
معنی(example):
دادهها بهطور پلیگرافیک ارزیابی شدند تا به نتایج کمک شود.
مثال:
The data was assessed polygraphically to support the findings.
معنی فارسی کلمه polygraphically
:
به صورت پلیگرافیک، به نحوی که تکنیکهای پلیگرافی در نظر گرفته شوند.