معنی فارسی polygynious
B1چندزنیگونهای، به ویژگی یا کیفیت داشتن چند همسر توسط یک مرد اشاره دارد.
Relating to or characterized by polygyny.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بسیاری از گونهها رفتار چندزنیگونهای را در فصل جفتگیری نشان میدهند.
مثال:
Many species exhibit polygynious behavior during mating season.
معنی(example):
طبیعت چندزنیگونهای این حیوانات بر آداب جفتگیری آنها تأثیر میگذارد.
مثال:
The polygynious nature of these animals influences their mating rituals.
معنی فارسی کلمه polygynious
:
چندزنیگونهای، به ویژگی یا کیفیت داشتن چند همسر توسط یک مرد اشاره دارد.