معنی فارسی polyhedric

B1

شکلی که دارای چندین وجه صاف باشد و تأثیر خاصی روی دیده‌بان بگذارد.

Describing a shape with multiple flat surfaces, often intriguing to observers.

example
معنی(example):

طبیعت پلیهدریک شیء آن را جالب می‌کند.

مثال:

The polyhedric nature of the object makes it fascinating.

معنی(example):

یک شکل پلیهدریک اغلب هنرمندان را مجذوب می‌کند.

مثال:

A polyhedric form often intrigues artists.

معنی فارسی کلمه polyhedric

: معنی polyhedric به فارسی

شکلی که دارای چندین وجه صاف باشد و تأثیر خاصی روی دیده‌بان بگذارد.