معنی فارسی polyhistoric
B2به ترکیبی از دانستنیها و اطلاعات در زمینههای مختلف اشاره دارد.
Relating to or having knowledge of many subjects.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت پلیهیستوریک موزه آن را به مکان جذابی تبدیل کرده است.
مثال:
The polyhistoric nature of the museum makes it a fascinating place.
معنی(example):
علاقههای پلیهیستوریک او را به کاوش در فرهنگهای متنوع واداشت.
مثال:
Her polyhistoric interests led her to explore diverse cultures.
معنی فارسی کلمه polyhistoric
:
به ترکیبی از دانستنیها و اطلاعات در زمینههای مختلف اشاره دارد.