معنی فارسی polymely
B1polymely به شرایطی اطلاق میشود که در آن اندامهای اضافی یا غیرطبیعی وجود دارد.
A condition characterized by abnormal or extra limbs.
- NOUN
example
معنی(example):
polymely یک وضعیت نادر است که بر شکلگیری اندامها تأثیر میگذارد.
مثال:
Polymely is a rare condition affecting limb formations.
معنی(example):
دانشمندان به مطالعه polymely به خاطر پیامدهای ژنتیکی آن پرداختهاند.
مثال:
Scientists studied polymely for its genetic implications.
معنی فارسی کلمه polymely
:
polymely به شرایطی اطلاق میشود که در آن اندامهای اضافی یا غیرطبیعی وجود دارد.