معنی فارسی polyp

B1

پولیپ همیشه به عنوان یک زائده نرم در برآمدگی‌های بافتی شناخته می‌شود که ممکن است در بسیاری از قسمت‌های بدن، به ویژه در روده بزرگ، ایجاد شود.

An abnormal growth of tissue projecting from a mucous membrane.

noun
معنی(noun):

An abnormal growth protruding from a mucous membrane

معنی(noun):

A cylindrical coelenterate, such as the hydra, having a mouth surrounded with tentacles

example
معنی(example):

پزشک در طول معاینه یک پولیپ پیدا کرد.

مثال:

The doctor found a polyp during the examination.

معنی(example):

پولیپ‌ها می‌توانند در قسمت‌های مختلف بدن، مانند کولون، شکل بگیرند.

مثال:

Polyps can form in different parts of the body, like the colon.

معنی فارسی کلمه polyp

: معنی polyp به فارسی

پولیپ همیشه به عنوان یک زائده نرم در برآمدگی‌های بافتی شناخته می‌شود که ممکن است در بسیاری از قسمت‌های بدن، به ویژه در روده بزرگ، ایجاد شود.