معنی فارسی polypoidal

B2

پولیپویید به رشدهایی که ساختار مشابهی به پولیپ دارند اطلاق می‌شود.

Describing a growth or condition that resembles a polyp.

example
معنی(example):

رشد پولیپویید خوش‌خیم بود و به درمان نیاز نداشت.

مثال:

The polypoidal growth was benign and required no treatment.

معنی(example):

در اصطلاح پزشکی، پولیپویید به رشدهایی اطلاق می‌شود که به یک پولیپ شباهت دارند.

مثال:

In medical terms, polypoidal refers to a growth that resembles a polyp.

معنی فارسی کلمه polypoidal

: معنی polypoidal به فارسی

پولیپویید به رشدهایی که ساختار مشابهی به پولیپ دارند اطلاق می‌شود.