معنی فارسی polysynthetical
B1دارای کیفیتی که در آن وامگیری و ترکیب اجزای کلامی بهطور گستردهای وجود دارد.
Relating to a language that uses a high degree of morphological synthesis.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
زبان پلیسنتتیک ساختاری غنی از پیشوندها و پسوندها دارد.
مثال:
A polysynthetical language has a structure rich in affixes.
معنی(example):
بسیاری از زبانهای پلیسنتتیک ایدههای پیچیده را در کلمات واحد بیان میکنند.
مثال:
Many polysynthetical languages express complex ideas in single words.
معنی فارسی کلمه polysynthetical
:
دارای کیفیتی که در آن وامگیری و ترکیب اجزای کلامی بهطور گستردهای وجود دارد.