معنی فارسی poor boy
B1پسر که به دلیل عدم داشتن منابع مالی و زندگی در شرایط سخت به عنوان فقیر شناخته میشود.
A boy who is lacking in basic necessities due to financial difficulties.
- noun
noun
معنی(noun):
A submarine sandwich: a po' boy.
example
معنی(example):
آن پسر فقیر کفش نداشت.
مثال:
The poor boy had no shoes.
معنی(example):
همه میخواستند به آن پسر فقیر کمک کنند.
مثال:
Everyone wanted to help the poor boy.
معنی فارسی کلمه poor boy
:
پسر که به دلیل عدم داشتن منابع مالی و زندگی در شرایط سخت به عنوان فقیر شناخته میشود.