معنی فارسی popo
B1 /ˈpoʊˈpoʊ/لقبی محبتآمیز برای شخصی یا چیزی که به آن وابستگی عاطفی وجود دارد.
A term of endearment, often used to refer to a loved one or cherished belonging.
- noun
noun
معنی(noun):
(;) the police
example
معنی(example):
سگ عاشق بازی با اسباببازی مورد علاقهاش است که آن را پپو مینامد.
مثال:
The dog loves to play around with its favorite toy, which it calls its popo.
معنی(example):
او با محبت برادر کوچکش را پپو صدا میزد.
مثال:
She affectionately called her little brother her popo.
معنی فارسی کلمه popo
:
لقبی محبتآمیز برای شخصی یا چیزی که به آن وابستگی عاطفی وجود دارد.