معنی فارسی poppel
B2نوعی عنصر هنری یا ادبی که به توصیف خاصی اشاره دارد.
A term used in specific artistic or literary contexts, though not widely recognized.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک پاپل را در داستان پیدا کرد.
مثال:
She found a poppel in the story.
معنی(example):
یک پاپل میتواند در اشکال هنری مختلفی استفاده شود.
مثال:
A poppel can be used in various artistic expressions.
معنی فارسی کلمه poppel
:
نوعی عنصر هنری یا ادبی که به توصیف خاصی اشاره دارد.