معنی فارسی populator
B1پرکننده، فردی یا ابزاری که دادهها را به سیستم اضافه میکند.
A person or tool that fills data into a system or database.
- NOUN
example
معنی(example):
پرکننده پایگاه داده اطمینان حاصل کرد که همه ورودیها دقیق باشند.
مثال:
The populator of the database ensured that all entries were accurate.
معنی(example):
یک پرکننده میتواند کمک کند که ورود دادهها کارآمدتر شود.
مثال:
A populator can help make data entry more efficient.
معنی فارسی کلمه populator
:
پرکننده، فردی یا ابزاری که دادهها را به سیستم اضافه میکند.