معنی فارسی porking
B1پختن یا تهیه گوشت خوک بهویژه برای غذاهای کبابی یا سرخشده.
The act of cooking or preparing pork, especially for barbecue or fried dishes.
- verb
verb
معنی(verb):
(usually of a male) To have sex with (someone).
example
معنی(example):
او از پختن گوشت خوک برای باربیکیو لذت میبرد.
مثال:
He enjoyed porking the meat for the barbecue.
معنی(example):
پختن گوشت خوک نیاز به آمادهسازی دقیق دارد تا طعمها را تقویت کند.
مثال:
Porking requires careful preparation to enhance the flavors.
معنی فارسی کلمه porking
:
پختن یا تهیه گوشت خوک بهویژه برای غذاهای کبابی یا سرخشده.