معنی فارسی portaging
B1عمل عبور یک قایق از مسیری به مسیری دیگر که شامل انتقال از روی زمین است.
The action of carrying a boat over land.
- verb
verb
معنی(verb):
To carry a boat overland
example
معنی(example):
عبور قایق میتواند خستهکننده باشد اما اغلب برای سفرهای کانو ضروری است.
مثال:
Portaging can be exhausting but is often necessary for canoe trips.
معنی(example):
او از عبور قایق لذت میبرد زیرا این فرصت را برای کشف مناطق جدید به او میدهد.
مثال:
She enjoys portaging as it gives her a chance to explore new areas.
معنی فارسی کلمه portaging
:
عمل عبور یک قایق از مسیری به مسیری دیگر که شامل انتقال از روی زمین است.