معنی فارسی portionless
B1بدون بخش، به حالت یا وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ تقسیم یا سهمی وجود ندارد.
Without a portion or share; lacking division.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Lacking a portion; especially, without a dowry.
example
معنی(example):
او بدون اشتراکگذاری وعدهاش احساس بخشهای خالی میکرد.
مثال:
He felt portionless without sharing his meal.
معنی(example):
زندگی بدون بخشها میتواند احساس تنهایی را به همراه داشته باشد.
مثال:
Living a portionless life can feel lonely.
معنی فارسی کلمه portionless
:
بدون بخش، به حالت یا وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ تقسیم یا سهمی وجود ندارد.