معنی فارسی positioner
B1ابزاری که برای تنظیم و نوعی هدایت یک شی یا قطعه استفاده می‌شود.
A device or tool used to adjust the position of an object.
- noun
noun
معنی(noun):
Any mechanical device used to position something
معنی(noun):
The part of a control valve used to control the opening or closing of the actuator based on electric, or pneumatic signals
example
معنی(example):
موقعیت‌دهنده برای تنظیم تراز اجزا استفاده می‌شود.
مثال:
The positioner is used to adjust the alignment of the components.
معنی(example):
یک موقعیت‌دهنده در قرار دادن دقیق اشیاء روی میز کمک می‌کند.
مثال:
A positioner helps in precisely placing the objects on the table.
معنی فارسی کلمه positioner
:
ابزاری که برای تنظیم و نوعی هدایت یک شی یا قطعه استفاده می‌شود.
