معنی فارسی positive discrimination
B2رویکردی که هدف آن ارتقای فرصت‌ها برای گروه‌های خاص، به ویژه در زمینه‌های نابرابری است.
The practice of favoring individuals belonging to groups that have been historically discriminated against.
- noun
noun
معنی(noun):
Reverse discrimination; affirmative action
example
معنی(example):
تبعیض مثبت به دنبال بهبود فرصت‌ها برای گروه‌های کمتر نمایان است.
مثال:
Positive discrimination aims to improve opportunities for underrepresented groups.
معنی(example):
این شرکت در استخدام تبعیض مثبت را برای ترویج تنوع به کار می‌برد.
مثال:
The company practices positive discrimination in hiring to promote diversity.
معنی فارسی کلمه positive discrimination
:
رویکردی که هدف آن ارتقای فرصت‌ها برای گروه‌های خاص، به ویژه در زمینه‌های نابرابری است.
