معنی فارسی possession order
B1دستوری قانونی که به یک فرد اجازه میدهد تا مالکیت خود را بر یک کالا یا ملک تأمین کند.
A legal order that allows a person to regain possession of a property or belongings.
- NOUN
example
معنی(example):
قاضی یک دستور مالکیت برای ملک صادر کرد.
مثال:
The judge issued a possession order for the property.
معنی(example):
یک دستور مالکیت به فرد اجازه میدهد که داراییهای خود را پس بگیرد.
مثال:
A possession order allows a person to take back their belongings.
معنی فارسی کلمه possession order
:
دستوری قانونی که به یک فرد اجازه میدهد تا مالکیت خود را بر یک کالا یا ملک تأمین کند.