معنی فارسی possibilitate

B1

ممکن کردن، به معنای فراهم کردن شرایط برای امکان‌پذیر شدن چیزی است.

To make something possible; to create the conditions in which something can take place.

example
معنی(example):

ما باید روش‌های جدید یادگیری را ممکن کنیم.

مثال:

We must possibilitate new methods of learning.

معنی(example):

برای ممکن کردن تغییر، به استراتژی‌های نوآورانه نیاز داریم.

مثال:

To possibilitate change, we need innovative strategies.

معنی فارسی کلمه possibilitate

: معنی possibilitate به فارسی

ممکن کردن، به معنای فراهم کردن شرایط برای امکان‌پذیر شدن چیزی است.