معنی فارسی postboy
B1پستچی جوانی که نامهها را تحویل میدهد، به ویژه در زمانهای قدیم.
A young courier responsible for delivering mail, particularly in earlier times.
- NOUN
example
معنی(example):
پستچی نامهها را در طی دورههای بعدازظهرش تحویل میداد.
مثال:
The postboy delivered letters during his afternoon rounds.
معنی(example):
نقش پستچی در دوران قبل از دیجیتال ضروری بود.
مثال:
The role of the postboy was essential in the pre-digital era.
معنی فارسی کلمه postboy
:
پستچی جوانی که نامهها را تحویل میدهد، به ویژه در زمانهای قدیم.