معنی فارسی postbreeding

B1

فاز پس از تولید مثل که در آن رفتارهای خاصی در حیوانات دیده می‌شود.

Referring to the period following the breeding season.

example
معنی(example):

برخی از حیوانات پس از دوره تولید مثل مهاجرت می‌کنند.

مثال:

Some animals migrate after postbreeding.

معنی(example):

رفتار پرندگان در دوره پس از تولید مثل تغییر می‌کند.

مثال:

The behavior of birds changes during the postbreeding period.

معنی فارسی کلمه postbreeding

: معنی postbreeding به فارسی

فاز پس از تولید مثل که در آن رفتارهای خاصی در حیوانات دیده می‌شود.