معنی فارسی posterial

B1

پشت‌کوه، مربوط به قسمت پشتی یا در قسمت عقب یک محل یا منظر.

Relating to the rear or back part of something.

example
معنی(example):

نمای پشت‌کوه از کوه بسیار خیره‌کننده بود.

مثال:

The posterial view from the mountain was breathtaking.

معنی(example):

او یک عکس پشت‌کوه از چشم‌انداز گرفت.

مثال:

He took a posterial photo of the landscape.

معنی فارسی کلمه posterial

: معنی posterial به فارسی

پشت‌کوه، مربوط به قسمت پشتی یا در قسمت عقب یک محل یا منظر.