معنی فارسی postically

B1

به حالت یا وضعیت پس از یک رویداد یا تجربه خاص اشاره دارد.

In a manner that relates to the period following an event.

example
معنی(example):

دارو به‌صورت پسیکال برای اطمینان از بهبودی تجویز شد.

مثال:

The medication was administered postically to ensure recovery.

معنی(example):

پس از حمله، بیمار نشانه‌هایی از بهبودی نشان داد.

مثال:

Postically, the patient showed signs of improvement.

معنی فارسی کلمه postically

: معنی postically به فارسی

به حالت یا وضعیت پس از یک رویداد یا تجربه خاص اشاره دارد.