معنی فارسی potteries
B1کارگاه‌ها و مکان‌هایی که در آن‌ها سفال و سرامیک تولید می‌شود.
Places or establishments where pottery is made.
- noun
noun
معنی(noun):
Fired ceramic wares that contain clay when formed.
مثال:
The shelves were lined with pottery of all shapes and sizes.
معنی(noun):
A potter's shop or workshop, where pottery is made.
مثال:
I visited the old potteries and saw the pots being made.
معنی(noun):
The potter's craft or art: making vessels from clay.
example
معنی(example):
کارگاه‌های سفالگری در این شهر سرامیک‌های زیبایی تولید می‌کنند.
مثال:
The potteries in this town produce beautiful ceramics.
معنی(example):
آن‌ها چندین کارگاه سفالگری را برای یادگیری درباره این هنر بازدید کردند.
مثال:
They visited several potteries to learn about the craft.
معنی فارسی کلمه potteries
:
کارگاه‌ها و مکان‌هایی که در آن‌ها سفال و سرامیک تولید می‌شود.
