معنی فارسی pouchiest
B1پُرپُکترین، به معنی که دارای بیشترین تعداد کیف یا حفرههای ذخیرهسازی ممکن است.
The most pouch-like; having the greatest number of pouches or compartments.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این کیسه پُرپُکترین کیسهای است که من تا به حال داشتهام.
مثال:
This is the pouchiest bag I have ever owned.
معنی(example):
در سفری که داشتم، من از کولهپشتی پُرپُکترین خود برای فضای اضافی استفاده کردم.
مثال:
On the trip, I used my pouchiest backpack for extra room.
معنی فارسی کلمه pouchiest
:
پُرپُکترین، به معنی که دارای بیشترین تعداد کیف یا حفرههای ذخیرهسازی ممکن است.