معنی فارسی pov
B2مفهوم یا دیدگاه خاصی که از آن به یک موضوع یا رویداد نگاه می‌شود.
Point of view; the narrator's position in relation to the story being told.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
(abbrevaition) Poor; impoverished; cheap.
example
معنی(example):
داستان از دید اول شخص روایت شده بود.
مثال:
The story was told from a first-person pov.
معنی(example):
هر شخصیت در روایت دارای دیدگاه خاص خود است.
مثال:
Each character has a unique pov in the narrative.
معنی فارسی کلمه pov
:
مفهوم یا دیدگاه خاصی که از آن به یک موضوع یا رویداد نگاه می‌شود.
