معنی فارسی powny
B1Powny به مادیانی کوچک گفته میشود که میتواند برای سواری و بازی استفاده شود.
A small horse, often used for riding by children.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک powny کوچک دارد که هر آخر هفته سوار میشود.
مثال:
She has a small powny that she rides every weekend.
معنی(example):
کودکان از بازی با powny در حیاط لذت بردند.
مثال:
The kids enjoyed playing with the powny in the yard.
معنی فارسی کلمه powny
:
Powny به مادیانی کوچک گفته میشود که میتواند برای سواری و بازی استفاده شود.