معنی فارسی practicalization

B1

فرایند تبدیل نظریه‌ها یا ایده‌ها به کاربردهای عملی.

The process of making something practical or applicable.

example
معنی(example):

عملی‌سازی نظریه‌ها برای کاربرد آن‌ها ضروری است.

مثال:

The practicalization of theories is essential for their application.

معنی(example):

آنها بر عملی‌سازی ایده‌های نوآورانه‌شان تمرکز کردند.

مثال:

They focused on the practicalization of their innovative ideas.

معنی فارسی کلمه practicalization

: معنی practicalization به فارسی

فرایند تبدیل نظریه‌ها یا ایده‌ها به کاربردهای عملی.