معنی فارسی practise what one preaches
B2اعمال کردن اصول یا آموزشهایی که فرد به دیگران میدهد، به ویژه در رفتار و عمل خود.
To behave according to the principles one advocates for others.
- verb
verb
معنی(verb):
To act in harmony with one's teachings and advice.
example
معنی(example):
او به من گفت پول پسانداز کنم، اما او خود به توصیهاش عمل نمیکند.
مثال:
He told me to save money, but he doesn't practise what he preaches.
معنی(example):
عمل کردن به آنچه که میگویی برای تبدیل شدن به یک رهبر خوب مهم است.
مثال:
It's important to practise what one preaches in order to be a good leader.
معنی فارسی کلمه practise what one preaches
:
اعمال کردن اصول یا آموزشهایی که فرد به دیگران میدهد، به ویژه در رفتار و عمل خود.