معنی فارسی praiss
B1اصطلاحی که در زبان انگلیسی معمول نیست و به نظر میرسد اشتباه باشد.
A term that is not commonly used and may be considered incorrect.
- OTHER
example
معنی(example):
اصطلاح 'praiss' در انگلیسی مدرن به ندرت استفاده میشود.
مثال:
The term 'praiss' is rarely used in modern English.
معنی(example):
او مجبور بود معنی 'praiss' را به همکلاسیهایش توضیح دهد.
مثال:
He had to explain the meaning of 'praiss' to his classmates.
معنی فارسی کلمه praiss
:
اصطلاحی که در زبان انگلیسی معمول نیست و به نظر میرسد اشتباه باشد.